زندگی در جوامع بزرگ و صنعتی به مرور به ما می آموزد که آینده نگر باشیم و همیشه نیم نگاهی به آتیه داشته باشیم ولی گاهی این آینده نگریها از حد و مرز خود عبور کرده،این مسئله در مورد کودکان نیز به همین اندازه صدق می کند و کم نیستند کودکانی که از دوران خردسالی، زندگی در حال را به فراموشی می سپارند و با نگرانی، برای موفقیت بیشتر و بهتر بودن دست و پنجه نرم می کنند.
 
یادمان باشد که زندگی باید برای بچه‌ها سرگرم کننده و جذاب باشد و در چنین فضایی کودک علاوه بر آنکه لحظات خوش در حال زیستن را تجربه می کند، مسیر خوب و برنامه ریزی شده حرکت به سوی موفقیت و آتیه برتر را نیز طی می کند.متأسفانه این روزها، مدارس، مسابقه‌ای برای اثبات برتر بودن خود گذاشته اند که قربانیان اصلی این مسابقه، کودکان هستند؛ کودکانی که برای بهتر بودن باید تلاش بیشتری کنند و در فشار امتحانات بیش از حد غوطه ور شوند. بچه‌ها باید بیاموزند که زندگی پر از لحظات شاد و لذت بخشی است که خود آفریننده آن هستیم و در واقع نگاه کردن به زندگی به عنوان پدیده ای سخت و رنج آور و تلخ، کاری بس اشتباه است هر چند که گاه شیوه نگاه ما به زندگی، این افکار و عقاید را به بچه ها نیز منتقل می کند. البته این کار بدین معنی نیست که برای داشتن لحظات خوش، به اطرافیانمان بد بگذرد و آنها دچار خستگی و مشکلات شوند. کودکان را با پدیده های ساده زندگی آشنا کرده و به او بیاموزید تا از این اتفاقات لذت ببرد.
 
دیدن گیاهان گوناگون در جنگل، جمع کردن سنگهای مختلف، کلکسیون برگ‌های درختان و... همه اینها علاوه بر تجربه اندوزی و افزایش خلاقیت، حس خوشایند «در حال زیستن» را نیز به آنها می آموزد. شما به عنوان والدینی علاقه‌مند می توانید برای لحظات در حال زیستن فرزند خود برنامه ریزی کنید تا او علاوه بر لذت بردن به کسب تجربه و مهارت های لازم برای کارهای آتی خود نیز بپردازد البته شرط مهم برای این کار این است که خود شما نیز در این برنامه ها شریک باشید و همراه فرزند خود به لذت بردن از آنچه در حال می گذرد، بپردازید. این مسئله در مورد مدرسه رفتن و انجام تکالیف نیز صادق است.
 
متأسفانه این روزها، مدارس، مسابقه‌ای برای اثبات برتر بودن خود گذاشته اند که قربانیان اصلی این مسابقه، کودکان هستند؛ کودکانی که برای بهتر بودن باید تلاش بیشتری کنند و در فشار امتحانات بیش از حد غوطه ور شوند. تا چند سال پیش امتحانات تحصیلی بچه ها به صورت دوره (سه ثلث) در سال بود که هر سه ماه یک بار انجام می گرفت. پس از چندی کارشناسان آموزش و پرورش به این نتیجه رسیدند که این تعداد آزمون برای کودکان به ویژه کودکان دبستانی زیاد است و به همین دلیل سال تحصیلی را به ۲ترم تقسیم کردند، غافل از اینکه مدارس بی توجه به این امر، علاوه بر گرفتن امتحانات پایان ۲ترم، با امتحانات میان ترم و ماهانه و هفتگی، بچه ها را در فشاری عظیم قرار می دهند و تازگیها به این مقوله امتحانات آموزشگاه های کمک درسی نیز اضافه شده که هر دو، سه جمعه یک بار اقدام به برگزاری آزمون های درسی می کنند.
 
همه این آماده سازی ها خوب است به شرط آنکه توان و استعداد و سن کودک نیز در نظر گرفته شود و مهم تر از آن کودک دچار اضطراب و استرس برای بهتر بودن و بهتر ماندن نشود و قیمت های گزافی جهت این آینده نگری نپردازد. البته علاوه بر این طیف گسترده امتحانات، کلاس های فوق برنامه و امتحانات آنها را نیز به برنامه روزانه بچه ها اضافه کنید و به سادگی در می یابید که چگونه می توان کودک را از زندگی در حال محروم کرد! تکالیف مدرسه و آموزش مهارت های گوناگون باید برای بچه ها لذت بخش و خوشایند باشد نه رنج آور و ترسناک؛ برای این دسته از کودکان، مدرسه و به طور کلی امر آموزش عذابی اجباری است که کودک به علت سن کم، قادر به مبارزه برای گرفتن حق طبیعی خود نیست. این کودکان در بزرگسالی نیز به همین زندگی ادامه می دهند و مدام از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند زیرا دوست دارند به بهترین ها دست یابند.
 
«این افراد هیچ گاه یاد نمی گیرند که از سرعت خود بکاهند و به لذت بردن از لحظات حال و آنچه در دسترسشان است بپردازند. این بچه ها در بزرگسالی از غذایی که می خورند، لذت نمی برند، زیرا مدام به دسر بعد از غذا فکر می کنند و از طعم اولین فنجان قهوه خود نیز احساس خوشایندی ندارند زیرا دائما به فکر فنجان دوم هستند!»
 
نیازی نیست که شما کار چندان سختی برای باز گرداندن خوشی‌های زندگی در لحظه حال به فرزند خود انجام دهید، چون بچه ها به طور ذاتی این موهبت را درون خود دارند و ما پدران و مادران و مربیان هستیم که آنها را از این موهبت محروم می کنیم. نگاه شما به زندگی نیز اثر مستقیم بر طرز فکر و نگرش فرزندتان دارد. ترس های خود از زندگی در اکنون را به او منتقل نکنید و سعی کنید اگر تاکنون از این لحظات لذت نبرده اید، از امروز همگام با فرزند خود، دنیای آرام و زیباتری را تجربه کنید. یادتان باشد که خوش بینی با بدبینی بیش از حد شما تغییری در حوادث روزمره نمی دهد و تنها می تواند موجب تغییر در احساس شما شود؛ احساسی خوب یا بد.
 

منبع: روانشناسی کودک، بتول جعفری گلستان، چاپ دوم، نوید حکمت، قم 1396